عکس اسب

عکس اسب

يک‌بار است زندگاني!
يک‌بار،
همان يک‌بار 
که نسيم صبح را به سينه فرو مي‌دهيم، 
همان يک بار 
که عطش خود را با قدحي آب خنک فرو مي‌نشانيم، 
همان يک بار 
که سوار بر اسب در دشت تاخت مي‌کنيم، 
يک‌بار.
يک‌بار و نه بيشتر.
زندگاني يک‌بار است، 
در هر فصل.

محمود‌ دولت‌‌آبادي

عکس اسب

ناگزيرترين حالتِ زندگي اينجاست که ادامه دارد.

آدم‌ها مي‌روند، دلخوشي‌ها به پايان مي‌رسند، زمانه سخت مي‌گيرد و دليل محکمي براي خنديدن نمي‌ماند، اما هر طلوع آفتاب، اين واقعيتِ اجتناب‌ناپذير را به صورتِ انکارِ آدم‌ها مي‌کوباند که "زندگي ادامه دارد".
رفتني‌ها مي‌روند، ماندني‌ها مي‌مانند، عزادارها رخت سياهشان را بيرون مي‌کنند، دستي به موهايشان مي‌کشند و براي ادامه‌ي روزمرگي‌هايشان راهيِ جاده‌هاي پرپيچ‌و‌خمِ زندگي مي‌شوند، بلاها فرو مي‌ريزند، آدم‌ها زير آوارها مدفون مي‌شوند، خودشان را بيرون مي‌کشند، مي‌تکانند و با تمام درد، ناگزيرند به ادامه، ناگزيرند به فراموشيِ ديروزها و سرسپردن به امروزها.
واقعيت اين است که ما ذرات معلقي در فضاي بيکرانه‌ي روزگاريم و مشکلات و احساسات و دردهايمان تاثيري روي جريان پيش‌رونده‌ي زمان ندارد!
اسب زمان، بي‌تفاوت و ديوانه‌وار، به پيش مي‌راند و زندگي با تمام تلخي و شيريني و خوبي و بدي‌اش، در غيرقابل‌پيش‌بيني‌ترين حالتِ ممکن، ادامه دارد.

نرگس صرافيان طوفان

عکس اسب

و اسب
يادت هست
سپيد بود
و مثل واژه پاکي 
سکوت سبز چمنزار را چرا مي‌کرد !

سهراب سپهري

عکس اسب

جنس باراني
شکل رقص پروانه
پر از آبي روشن است آسمان چشمانت
دستانت ابر
لبانت غنچه هاي سرخ باغچه
قلبت رنگين کمان پس از باران
بي ريا و دوست داشتني
پر از وسوسه هاي دلدادن
شاخه اي از آفتابي
که آسمان تو را چيده
يا که پيچکي از جنس مهتاب
که در من پيچيده
تن تو تکه اي از بهشت است
که مرا بي نياز از حوريان
محو تو مي کند.
امان از چشمانت!
که وقتي نگاهت مي کنم
تمام کلمات را يکجا از دهانم مي ربايند
نفس هايم حبس مي شود
گويي به تماشاي اسب وحشي سياه
در دل جنگلي سبز نشسته ام
از تماشايشان سير نمي شوم.
بگذار بگويم که سخت مي خواهمت
همچون ابر در دل آسمان
همچون ستاره در دل تاريکي
همچون
نرگس بهزاد

عکس اسب

بيا برگرديم به عصر حجر
بيا پاياپاي معامله کنيم
مثلاً من سيب شکار ‌کنم
تو سرم را توي دامنت بگير
من اسب رام ‌کنم
تو روي ديوار تنم نقاشي بکش
با انگشت طلوع خورشيد را به من نشان بده
غروب خودم در تنت غرق مي‌شوم
تا نبينم جهان نا امن شده
توهين‌آميز و نا امن .

عباس معروفي

عکس اسب

يک‌بار است زندگاني!
يک‌بار
همان يک‌بار 
که نسيم صبح را به سينه فرو مي‌دهيم، 
همان يک بار 
که عطش خود را با قدحي آب خنک فرو مي‌نشانيم، 
همان يک بار 
که سوار بر اسب در دشت تاخت مي‌کنيم، 
يک‌بار.
يک‌بار و نه بيشتر.
زندگاني يک‌بار است، 
در هر فصل.

محمود‌ دولت‌‌آبادي

عکس اسب

مانده‌ام چگونه "تو" را فراموش کنم
اگر "تو" را فراموش کنم
بايد سال‌هايي را نيز 
که با "تو" بوده ام فراموش کنم
دريا را فراموش کنم،
و کافه هاي غروب را،
باران را،
اسب ها و جاده ها را،
بايد دنيا را،
"زندگي" را،
و "خودم" را نيز فراموش کنم؛
"تو" با همه چيز من آميخته‌اي.

رسول يونان

عکس اسب

اي آنکه شخص مَنَت حقير نمود

تا درشتي هنر نپنداري

اسب لاغر ميان به کار آيد

روز ميدان ، نه گاو پرواري

سعدي

عکس اسب

عشق‌هاي اول را فراموش کنيد! 
براي عشق اول شعر و قصه زياد ساخته‌اند؛ 
براي اولين تپش‌هاي دل و بغض و بي‌قراري‌ها 
و مسخره‌بازي‌هايش ولي شما باور نکنيد. عشق‌هاي اول سوتفاهم‌هاي بانمکي هستند 
که گاهي از به ياد آوردنشان هم .
خنده‌مان مي‌گيرد .
و ته دلمان خوشحاليم که ناکام ماند
عشق فقط عشقِ آخر! 
همين‌که امروز دچارش شده‌ايد .
و دست و دلتان را مي‌لرزاند. .
همين دلشوره کوچک که گاهي منطقي‌ست 
و شايد بي‌پروايي‌اش کمتر باشد .
اما مال امروز است
عشق آخر را عشق است .
که نه قرار است عروس روياها شود .
و نه شاهزاده سوار بر اسب سپيد،.
فقط مي‌تواند خوشحالت کند. 
با تو زير باران قدم بزند؛ 
فلافل و بلال و لبو بخورد؛ .
به گربه‌ها غذا بدهد؛ 
به جاده بزند .
يا اصلا فقط کاري کند که هردو خوشحال باشيد
عشق يعني همين
يعني کسي ترا بلد باشد
عشق‌هاي اول به درد فراموشي  
و گاهي خاطره بازي مي‌خورند. .
اين عشق آخر است که امشب شب اوست .
حتي اگر هيچ سالگرد
و مناسبتي رابه خاطر نسپارد.

عکس اسب

هر زمان که به تو فکر ميکنم
گل مي كارم به هر كجا كه دست زده ام،
آب مي دهم به اسب ها
و دوباره کوه ها را دوست مي دارم.

ايلهان برک

عکس اسب

قدر اين عُمر گران را نه تو
داني و نه من
اسب آمال جهان را نه تو
راني و نه من
گرم از لطف خدا عُمر دو
صَد نوح کني
باخبر باش که آخر نه تو
ماني و نه من

عکس اسب

تو از شهر غريب بي نشوني اومدي
و با اسب سفيد مهربوني اومدي
تو از دشتاي دور و جاده هاي پر غبار
براي هم صدايي ، هم زبوني اومدي

عکس اسب

مثل يک عقربه ي ساعت هشدار شدم
ميدوم روي مداري که خريدار شدم

دور يک دايره از خاطره چرخيده سرم
گيج و ديوانه از اين چرخش پرگارشدم

خسته از قصه ي تکرار به دستور سکوت
مثل آن اسب که تن داده به افسار شدم

ابر آماده ي باران شده چشمان ترم
حبس در بغض خودم از همه بيزارشدم

ماه رفت از شب من پنجره را باز نکن
برف و کولاک به راه است گرفتار شدم

راز با آينه گفتم دوبرابر شده غم
جاي حل کردن اين مسئله تکرار شدم

در سرابي که محال است به پايان برسد
نخ به نخ همدم هر پاکت سيگار شدم

مژگان مه

عکس اسب

ميشود امشب
تو شاهزاده ي 
روياهاي من باشي
شهسواري بي اسب و کلاهخود
که در رزمگاه عشق 
يک قدم پس نميذارد 
تا فاتح مطلق دلم گردد

فريبا الف

عکس اسب

مرگ دنبال اسب ها مي دويد
دريا ها را فتح کرده بود
به صيد آفتاب مي انديشيد
تنها مجسمه ها
در ميدان هاي شهر ايستاده بودند
اسب ها 
سراسيمه به خانه تو رسيدند
به خانه تو آمدند
آفتاب
بريده بريده
از دهانشان بيرون مي آمد.

سعيد ابرازي

عکس اسب

پشت هر تنهايي
عشقي ست ممنوعه‌
و زني که نبودن را
کم آورده است
در ستيز با 
واژه هاي وحشي قلم
تا رام کند
اسب سرکش اشک هايش را

ياسکرماني

عکس اسب

نقش ميزنم بر بوم خيال
دشتي به وسعت آغوشم
مي خواهم
با کمند گيسوانم
به شکار
اسب سرکش روحت بروم

مهرمينامحمدپو

عکس اسب

دوستت دارم
آنقدر که
يک اسب زخمي
صداي شليک را.

آريوهمتي

عکس اسب

مي ترسم
مي ترسم عصيان کند اسب سرکش خيالت،
مبارزه ي ناعادلانه اي ست .
بين چشم هاي تو 
و قلب من .

ثنا صمصامي

عکس اسب

بگو دوستم داري تا زيباتر شوم
بگو دوستم داري تا انگشتانم طلا شود
و ماه از پيشاني ام بتابد
بگو دوستم داري تا زير و رو شوم
تبديل شوم به خوشه اي گندم يا يکي نخل
بگو . دل ، دل نکن
بگو دوستم داري
تا شعرهايم بجوشد و واژگانم الهي شوند
عاشقم باش تا با اسب به فتح ِ خورشيد بروم
دل ، دل نکن

پل الوار

عکس اسب

شنيده بودم اسب حيوانِ نجيبي ست

من اما اسبِ چموشِ دلم
رام شدني نيست انگار

هر چه دورتر مي روي
بلند ترشيهه ميکشد

برگرد و کمي نگاه بريز
بر جنونِ اين سرکش

زمينم مي زند . بي انصاف.

نازنين محسني

عکس اسب

اشک شايد ائتلاف تازه اي با غم کند
اسب بازيگوش و زيباي نگاهت رم کند

ساعت شماته دار کهنه اي هستم ، ولي
خنده هايت مي تواند باز هم کوکم کند

سر به زير هاي تو سر به هوايم کرده است
ديدن چشم تو شايد خاطرم را جم کند

ارتفاع سد بين قلب ما بسيار بود
کاش مي شد سايه اش را از سر ما کم کند

قدر يک عصرانه با من کنج اين آتش بشين
مرد تنها مي تواند خوب چايي دم کند

امير سهرابي

عکس اسب

به خوابي عميق فرو بُرو
و در ذهنت
به بي خوابيِ من نپرداز .
بگذار کمي
جاده هاي پوشيده از
درخت را رويا کنم
و دشت هاي پهناور را
سوار بر اسبِ وحشي ام .
من ، زني هستم که فردا صبح
بايد عاقل و آگاه باشد 

مرام المصري

عکس اسب

به لبخند بنشين رو به رويَم
دست ظريفت را
بگذار زيرِ چانه کشيده ات
خيرهِ نگاهم کن 
ميخواهم 
اسبِ سرکشِ چشم هايت را
به بند تصوير بکشم.!
امروز ميخواهم
با سهِ چشم بنشينم به تماشايت
و هربارهِ به عمد
بگويم دستم لرزيد
دوباره بخند دلبرجانم.

سارا نادري

عکس اسب

باد لاى موهايت مى پيچد
موهايت موج بر مى دارد
و در کرانه اى دوردست
اسب هاى ترکمن رَم مى کنند
چشم هاى تو ارتباطِ مستقيمِ 
باد و باران است
چشم هاى تو پيامبر 
باغچه و ناودان است
چشم هاى تو معجزه !
چشم هاي تو ابر
چشم هاي تو .

آه اى معشوق !
عادت کرده ام به تنهايى
عادت کرده ام به سکوت !
کمى نگاهم کن
تا صداى دريا بدهم .

بهرنگ قاسمي

عکس اسب

خرمن گيسويت را نمي‌خواهم
و کمانِ ابرويت را
يا نرگسِ چشم يا غنچه‌يِ دهان
يا قامتِ سرو يا لبِ لعل
و ماه صورتت را
نمي‌خواهم
آه ، 
اگر چيزي هست 
برايِ رام کردن اين اسبِ وحشيِ روح
صدايت صدايت صدايت
تنها صدايت 
از پشتِ تلفنِ راهِ دور.

مصطفي مستور

عکس اسب

يک روزهايي هم برايِ خودت باش .
برايِ خودت وقت بگذار ،
به خودت اهميت بده .
دنيا را يک طرف رها کن و يک گوشه ي دنج بنشين و با خودت خلوت کن !
چشمانت را ببند و گذشته ها را زير و رو کن ،
دنبالِ اتفاقاتِ خوب بگرد ؛
کارهاي خوبي که کرده اي ، دل هايي که به دست آورده اي ، موفقيت هايي که کسب کرده اي ، همه را مرور کن .
خودت را بابتِ خوبي هايت ، در آغوش بکش ،
به خودت آفرين بگو .
هراز گاهي زنگِ هشدارِ افکارت را رويِ دلت تنظيم کن و خودت را از تهِ دل ، دوست داشته باش !
ميانِ اين مشغله هايِ تکراري ، آدم ها خودشان را فراموش کرده اند ،
هيچ کس ، حواسش به خودش نيست ،
بي هدف ، با اسبِ عادت و روزمرگي مي تازند !
آدم هايِ اين زمانه در بي حوصلگي هايِ خودشان ،
و در قلبِ يک آايمرِ مزمن گم شدند .

منبع: 


مطالب عمومی و تخصصی از ایران و جهان تو ,مي ,اسب ,، ,يک ,اي ,و نه ,را فراموش ,را به ,يک بار که ,سوار بر ,زندگاني يک‌بار است، در ,بيشتر زندگاني يک‌بار ,تاخت مي‌کنيم، يک‌بار يک‌بارمنبع

استند

آهنگ جدید شهاب مظفری ستایش 3

هفتاد نکته ی خوب زندگی

دانستنیهای سلامت

13ﭼﯿﺰ از اندک مواردی ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ (Japan ﮊﺍﭘﻦ) ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ .

مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد

مخلوط سیر و لیمو، گرفتگی رگ ها را برطرف می کند

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها

تاثیرات ژل و بوتاکس در زیبایی بازي كم حجم آپديت نود 32 - لايسنس نود 32 - کد فعال سازي نود 32 - يوزرنيم و پسورد نود 32 دستگاه پرس پلت پرتوان MPT دانلود رایگان آموزش آیلتس با نوین ترین متود های آموزشی دانلود اپلیکیشن من تخفیف ویژه rebekahiavoeo9 Website